آقای دال جیم با آنکه خودش میتواند آدمهای کمتحمل را تا حد جنون به پیش ببرد، ایرانیان را مستبد میداند و حاضر نیست با هیچکس نظراتش را در میان بگذارد بهخاطر همین در هیچ شبکۀ اجتماعیای نیست.
دو خط قرمز دارد؛ یکی اینکه از هر کاری که او را با مردم مواجه میکند متنفر است و دومی از کار برای دولت و ساعت زدن برای هر سیستمی متنفر است.
متن زیر بخشی از تلاش دوساعتۀ من برای حرف کشیدن از او است و عکسها، حالات کنترلشدۀ من در برابر حرفهای او.
آقای دال جیم ایران را و دنیای ایرانیان را اینگونه میبیند:
۱-
برای آدمها دربارۀ حقیقت، نه باید نوشت و نه باید حرف زد.
۲-
در ایران هر اعتراض سیاسیای ریشه در زیر شکم و خود شکم دارد، جمهوری اسلامی اولی را درست کرده، دومی را هم درست میکند، آزادیخواهی و عدالتخواهی و ملیگرایی و اینها کشک است.
۳-
کسانی که با دلیلی غیر از دلیل تحصیل کردن از ایران میروند، زبالههایی هستند که جامعۀ ایران ناخودآگاه آنها را دور میاندازد.
۴-
مدیران زن در ایران، عقدهایترین، بیمارترین و نازلترین زنان جامعۀ ایران هستند.
۵-
اهالی مازندران و گیلان سطحیترین مردمان ایران هستند که بهراحتی میشود آنها را برای هر کاری خرید.
۶-
اصلاحطلبها حرامزادهترین طیف سیاسی در تاریخ ایران هستند.
۷-
هشتاد درصد زنان ایران هنوز «نر» دوست دارند، چه بهعنوان فرزند پسر بهجای فرزند دختر و چه بهعنوان مردی غیرتی که مثل سگ حتی روی سر خودشان هم پارس کند.
۸-
حجاب دیگر اجباری نیست و حکومت فقط قصد ندارد آن را اعلام رسمی کند.
۹-
آنها که در بورس پولشان از دست رفت، هیچکدام تولیدکننده نبودند، با دلالی و شیوههایی غیر از کار کردن پولی به دستشان رسیده بود که حاکمیت فهمید و آن را برداشت و خرج مبارزه با آمریکا کرد.
۱۰-
نگهداری سگ و گل و پرنده در خانه نشاندهندۀ فقر احساسی و ارتباطی صاحبخانه است.
۱۱-
درآمد نود درصد مردم ایران از پول کثیف رانت و دولت و فریب مشتری و کلاهبرداری و کمفروشی و خودفروشی است.
۱۲-
غالب زنان کارمند در شرکتهای خصوصی کالای جنسی هستند، مدیر در روز اول وظایف کارمند را مشخص میکند و متقاضی با رضایت تن میدهد و کار و میز را مال خود میکند.
۱۳-
واقعیت جامعۀ ایران پشت فرمان ماشین مشخص میشود، نه در تعارفات رودررو.
۱۴-
…
گفت وگو با آقای دال جیم
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی