logo

ساعت ۶ و غیرِ نوزده دقیقه

مهدی رزاقی طالقانی

عجیب است که امشب هر کدام از ما گذر ثانیه ها را با بهت و حیرت و شاید امید نگاه می کنیم …
تا شاید ساعت ۶:١٩ دقیقه صبح ١٨ دی یک سالِ قبل نرسیده باشد و حالا هم نرسد و هیچ وقت نرسد
تا شاید هنوز هشتاد و چند ملیون و چند هزار و ١٧۶ نفر باشیم و بمانیم
عجیب است که یک سال است که غم درونمان چنان مومیایی شده که مثل سنگ نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم و نه زندگی می‌کنیم
عجیب است که یک سال است، هیچ چیز مهم نیست، نه بی اعتنایی آنها که کشتند مهم است و نه دیه آنها که نکشتند
نه عذرخواهی آنها که در دل شادند مهم است و نه حتی حال خودمان که عزاداریم مهم است
عجیب است که یک سال است هیچ چیز مهم نیست، مایِ اجتماعیِ ما مُرده، ضربان قلبِ احساسی ما رفته و مایِ در جبر ما لاجرم زنده است
کرونا و انتخابات و عید و اول مهر و محرم ها آمدند و رفتند، اما ما نبودیم، ما مرده بودیم
و یک سال است در وطن حالا کفن مان متوقف، بی‌حرکت، مات و مبهوت مانده ایم تا باز ١٨ دی برسد و ساعت بشود ۶ و ١٧ …١٨ …٢٠ …٢١ دقیقه و نوزدهش نرسد
امشب ثانیه را میشماریم تا ۶:١٩ دقیقه نرسد تا لحظه مرگ مان نرسد که هنوز از موشک دوم می ترسیم …که هنوز از دروغِ خبر مرگمان می ترسیم.


ساعت ۶ و غیرِ نوزده دقیقه

نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *