logo

کرونا و ماسک فرهنگی

مهدی رزاقی طالقانی
کرونا یک تغییر بنیادین در زندگی بشر

برخورد با کرونا را به یک ماسک و فاصله اجتماعی نباید محدود کرد. همین یکبار هم شده نباید احمق باشیم. کرونا مسیٔله ای جدی است، نه از آن رو که جان بسیاری را میگیرد، بلکه از این رو که جهانی دیگر می آفریند که ثانیه به ثانیه زیست در آن می تواند برای میلیاردها نفر یک مرگ تدریجی باشد.
اگر توده‌های جوامع را به مغزهایی منجمد تعبیر کنیم که تغییر در آنها منجر به شکستن می شود، کرونا را می توانیم به مثابه یکی از تغییرات بنیادین تاریخ بشر معرفی کنیم. که زیست فردی و اجتماعی را دچار مشکلات جدی می کند و دیر نخواهد بود زمانی که صدای شکستن انسانهای بسیاری به گوش برسد.

موقعیتهای تغییردهنده

تصور کنید موقعیت های زیر را …
همنشینی مداوم فرزندی را که با مادر دچار گسست نسلی است
نشست و همنشینی مداوم زوجی که دچار طلاق عاطفی اند
زمان گذراندن مداوم خواهر و برادر در آستانه بلوغی که در فوران غریزه جنسی …
بحران اقتصادی خانواده ای که بنای خوشیهای زندگیشان بر پایه پول است و ریخت و پاش و خرید و …
خانه نشینی فردی که اعتیاد دارد
تنهایی فرزند در خانواده های تک فرزند
خانه نشینی افرادی که اعتیاد به کار دارند
و موقعیتهایی از این دست را
تقریبا قاطبه افراد تمام جوامع در چنین شرایطی با موقعیتهای نامترقبه ای مواجهند که آموزش و فهم لازم برای مدیریت آن را ندارند
طلاق، تنش، ضرب و شتم، قتل، تجاوز درون خانوادگی، افسردگی، خودکشی و بزه هایی از این دست به طور قطع رو افزایش خواهد رفت اگر …

اگر …

دستگاه فرهنگ و آموزش به کمک جوامع نیاید. و این فجایع در جامعه ایرانی قطعا بیش از جوامع دیگر خواهد بود، چرا که …
١- اصولاً ساختار فکری ما به شکلی است که با این مسایٔل ساده انگارانه برخورد می کنیم
٢- یک لجاجت روحی تاریخی داریم که مانع از پذیرش تغییر می شود
٣- گروههای اجتماعی چون خانواده های سنتی، افراطیون مذهبی و مرفهین بی مایه در ایران متحجر هستند و سنت های خود را به سختی تغییر می دهند ( نشانه هایی چون اصرار به برپایی عزاداری و عروسی و سفر بیرون شهری اخر هفته و … مؤید این تحجر است)
 فقدان طبقه متوسط
۵- و از همه مهمتر عدم وجود نظام آموزشی منعطف و دستگاههای فرهنگی تأثیرگذار دولتی و غیر دولتی در ایران است که باعث می شود جامعه با همان سبک زندگی گذشته و سنتهای پوسیده قربانی شرایط جدید زیست دوران پسا کرونایی شود.

کرونا و فربه‌گی فرهنگی

متأسفانه در ایران حاکمیت در جامعه، مشروعیتِ آن را ندارد که فرهنگ سازی کند که اگر هم داشت …ا
با این دستگاههای فرهنگی فربه که ساختار آن بر اساس مفاهیم قرون وسطایی است، قادر به تحلیل شرایط موجود نیست و برون داد قابل اعتنایی ندارد، کاری از پیش نمی برد
جامعه ایرانی قربانی مرگ تدریجی کرونا می شود اگر از همین مدیوم شبکه های اجتماعی فرهنگ سازی صورت نپذیرد
ما نباید مانند نیاکانمان که تمدن غرب را نپذیرفتند و با افکار منجمدشان مانع از پیوستن به موقع ما به جامعه جهانی شدند، با کرونا و مقتضیات آن برخورد کنیم.
کرونا کاش فقط یک ویروس بود که به مهمان ناخواسته ای چند روزه آلوده مان می کرد.
اما کرونا فقط بک ویروس نیست، حقیقت این است تن و روح کودکانمان، بهداشت روانمان، سلامت تنمان همه باهم لااقل چندسالی در خطرند، هر فردی امروز یک بمب ساعتی است که ممکن است با انفجارش عده ای را نابود کند
نباید انتظاری از حاکمیتی داشت که دیگر قادر به اداره کشور نیست و میبینیم که حتی چند دانش آموز را در مدارس نمی تواند مدیریت کند
باید روح اجتماعی ما ایرانیان هوشیارانه کرونا را جدی بگیرد و رسیدن عصر جدید پسا کرونا را به رسمیت بشناسد

باید …

ما به پذیرش و خلاقیتی و هنری مانند آنچه رامین چمنی طراح هرمزگانی در طراحی ماسک به سبک پوشش زنانی جنوبی انجام داد و در عکسها میبینیم نیاز داریم
ما باید تجربیات اجتماعی مان از تغییر زندگیمان در عصر کرونا را با دیگران به اشتراک بگذاریم
باید فرهنگ بسازیم
فرهنگ زندگی در عصر کرونا را
در غیر این صورت زیر آوار آن نه به یکباره که به تدربج مدفون خواهیم شد
مسئله ماسک و فاصله اجتماعی نیست، مسئله فرهنگ مواجهه با تغییر جهان، زندگی جدید، ارتباطات و مناسبات آن است
علی الحساب با این فرمان که ما میرویم و با این بی عملی و فقدان فرهنگسازی و انعطاف اجتماعی شک ندارم که هر روز تن چند صد نفر به زیر خاک خواهد رفت و روح هزاران نفر با چالش های فردی و اجتماعی از هم خواهد پاشید
و این فاجعه تمامی جامعه را در بر می گیرد و فرصت فرار برای هیچ کس نیست
یا با هم میمانیم
یا با هم میمیریم
تنها یک راه مانده و آن هم یادگیری فرهنگ زندگی با کرونا و در شرایط کرونایی است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *