بچه که بودم یک روز در حال مشق نوشتن بودم که خواهر کوچکترم آمد و مدادم را قاپید و فرار کرد، من که جایگاه -برادر بزرگه- را داشتم به خواهر بزرگترم با عصبانیت گفتم برو ازش اون مداد رو بگیر !!
او هم رفت و با شدت تمام خواهر کوچکترمان را زد -به حدی که گریهاش درآمده بود- و مداد را از او گرفت و برای من آورد.
من البته که چنین چیزی را نمیخواستم اما شیوه بیانم و اعتباری که خواهرم برای برادر بزگترش قائل بود باعث این اتفاق بد شد.
وقتی اعتباری در حد یک -برادر بزرگتر بودن-و رضایت او را به دست آوردن، تا این حد ایجاد انگیزه میکند که یک انسان، خواهرش را مورد ضرب و شتم قرار دهد، شما میتوانید ببینید که دین و رضایت خداوند چه قدرتی برای انسان در فرایندهای اجتماعی ایجاد میکند.
عنکبوت مقدس
فیلم عنکبوت مقدس به کارگردانی علی عباسی داستان تلاش یک مرد برای پاکسازی شهر از وجود تنفروشهاست.
قاتل، فردی با انگیزههای مذهبی است، او در جریان زندگی در اتمسفر مذهب، این وظیفه را یافته است که رضایت خدا را از طریق پاکسازی شهر جلب کند.ایجاد انگیزه برای جلب رضایت خدا بدون درنظر گرفتن قانون و حقوق انسانی مصیبتی است که جامعه مدرن از وجود مبلغان مذهبی میکشد. این مصیبت مختص جامعه ایران هم نیست و در تمام دنیا چنین معضلی همین امروز وجود دارد.
کارگردانعنکبوت مقدس در ارائه داستان خود، به حمایت جامعه مذهبی از اینگونه افراد هم میپردازد که اگرچه در فیلم این حمایت کمی غلیظ است اما به واقعیت تلخی اشاره دارد که در جریان اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی هم به گوش رسید. جایی که هم در جریان مرگ مهسا و هم در جریان اعدام محسن شکاری، بخشی از جامعه مذهبی با صدای بلند فریاد زد: حقش بود!!
عنکبوت مقدس فیلم سیاهی است چرا که به عمق یک تراژدی تلخ اجتماعی و ریشههای آن نگاهی انداخته است، جایی که یک انسان معمولی به سلاح دین مجهز شده است تا مهترین سرمایه یک انسان را برای رضایت خدا بگیرد.
هنر ضد تقدس
وظیفه هنر در جریان رشد تمدن این استکه سیاهیها را چنان برجسته کند که هزینه خطاهای اجتماعی بالا برود و هرکسی به خود اجازه رفتار ضد بشری ندهد و سیاهی فیلم از این جهت برای کارگردان یک انتخاب لاجرم بوده است
از سال ۱۳۷۹ که سعید حنایی با انگیزه مذهبی دست به کشتار زنان تن فروش زد تا سال ۱۴۰۱ که مهسا امینی با همین انگیزها کشته شد، ۲۲ سال گذشت، در انتهای فیلم جاییکه فرزند قاتل از پدر و انگیزههایش دفاع میکند و چگونگی قتل زنان توسط پدرش را در همان محل قتل، باافتخار بازساری میکند، آدمی به این فکر میکند که با این بازتولید خشونت، آیا ۲۲ سال بعد، باز مذهب انگیزه پاکسازی خواهد بود؟ یا جامعه ایران با دور انداختن تیغ برنده رضای خداوند به سمت به رسمیت شناختن حقوق تمامی افراد و احترام به قانون خواهد رفت؟
آیا تفسیر شخصی یا سازمان یافته -نظیر فتاوای مراجع- از چگونگی جلب رضایت خداوند، جای خود را به قوانین مبتنی بر حقوق انسان خواهد داد یا خیر؟