چه تلخ است جامعهای که تیم ملی ندارد
آیا مصداق این شعر اینروزها زیاد نیست؟
به میدانی که می بنـدد پای شهسـواران را
تو طفل هرزه پو، باید کنی این ترکتازیها
زندگی تنها واژۀ مقدسی است که برای ما مانده و برای تمام انسانها و حیوانات حرمت دارد. ما بهرسم انسان بودن لاجرم باید برای آنها که در ایجاد وضعیت فعلی تقصیری ندارند، زندگیساز باشیم.
آمریکای خارج از مرزهای آمریکا قابلنقد و حتی نفرت است، اما سیاست داخلی فوقالعادۀ آن را نباید بر اساس سیاست خارجی اشتباه آن سنجید.
در جهانی که مرزها همه در آستانۀ فروپاشی هستند، در ایران هنوز مرزها کارکرد خودشان را دارند و پررنگاند و باید برای این مسئله فکری کرد.
حسن یزدانی ناخواسته روبروی شهوت شکست امریکای آقایان ایستاده بود
حسن یزدانی را نباید در جایگاه جواد فروغی ای تحلیل کرد که عزتش را با چقیه تاخت میزند
آیا این عشق مبتذلِ لقلقه زبان ها و قلم های امروز، همان عشقِ “یک ساعت عشق، صد جهان بیش ارزدِ” دیروزهاست؟
آنچه در ادامه رخ خواهد داد کاملاً مشخص نیست، اما آشتی این دو نیازمند چند تصمیم محال است
آیا واقعا کلمات می توانند خط قرمز باشند و آیا کاربرد کلمات را باید در یک عرف، سنت یا ایدئولوژی دید و سپس آنها را استفاده کرد یا نه؟
شاید اگر ایران مستعمره مستقیم یک قدرت جهانی بود، جامعه ایرانی یا به عبارت صحیحتر سیاست ایرانی امروز تا به این حد، درگیر توهم توطئه نبود.
من از استثمار حرف نمی زنم که مرا و ما را پیش چشممان تاراج کند من از استحمار می گویم
ممنون از اینکه دستم را از وقتی سیزده ساله بودم تا همین دیشب که کتاب «ایران را از یاد نبریم» را میخواندم رها نکردید
M R TALEGHANI’S WEBSITE
مجالیست برای سیاستخوانی و تاریخخوانی و نگاه فلسفی به آنچه هست و نیست و باید باشد.