logo

نخود هر آش

آیا مصداق این شعر اینروزها زیاد نیست؟
به میدانی که می بنـدد پای شهسـواران را
تو طفل هرزه پو، باید کنی این ترکتازیها

در رثای مواظبت

زندگی تنها واژۀ مقدسی است که برای ما مانده و برای تمام انسان‌ها و حیوانات حرمت دارد. ما به‌رسم انسان بودن لاجرم باید برای آن‌ها که در ایجاد وضعیت فعلی تقصیری ندارند، زندگی‌ساز باشیم.

امریکا، بهشتی که وعده نماند

آمریکای خارج از مرزهای آمریکا قابل‌نقد و حتی نفرت است، اما سیاست داخلی فوق‌العادۀ آن را نباید بر اساس سیاست خارجی اشتباه آن سنجید.

ایرانی نه! کجایی هستی؟

در جهانی که مرزها همه در آستانۀ فروپاشی هستند، در ایران هنوز مرزها کارکرد خودشان را دارند و پررنگ‌اند و باید برای این مسئله فکری کرد.

پهلوان ما و شهوت مبارزه با امریکای آنها

حسن یزدانی ناخواسته روبروی شهوت شکست امریکای آقایان ایستاده بود
حسن یزدانی را نباید در جایگاه جواد فروغی ای تحلیل کرد که عزتش را با چقیه تاخت میزند

این عشق و آن عشق

آیا این عشق مبتذلِ لقلقه زبان ها و قلم های امروز، همان عشقِ “یک ساعت عشق، صد جهان بیش ارزدِ” دیروزهاست؟

پشت پی کون

آیا واقعا کلمات می توانند خط قرمز باشند و آیا کاربرد کلمات را باید در یک عرف، سنت یا ایدئولوژی دید و سپس آنها را استفاده کرد یا نه؟

توطئه از انگلیس تا خواهرشوهر

شاید اگر ایران مستعمره مستقیم یک قدرت جهانی بود، جامعه ایرانی یا به عبارت صحیح‌تر سیاست ایرانی امروز تا به این حد، درگیر توهم توطئه نبود.

بنزین و ما خران بی پالان

من از استثمار حرف نمی زنم که مرا و ما را پیش چشممان تاراج کند من از استحمار می گویم

برای بیست و هفت سال دوستی

ممنون از اینکه دستم را از وقتی سیزده ساله بودم تا همین دیشب که کتاب «ایران را از یاد نبریم» را می‌خواندم رها نکردید