logo

خود شدن در آسانسور ۱

مهدی رزاقی طالقانی

طبقه منفی سه

آقای م.ر.طالقانی یک کالبد غریزی است، که خود حاصل یک آمیزش است

طبقه منفی دو

او نهایتا اگر از بهترین از کروموزوم ها تشکیل شده باشد عیاری در طراز یک اسب ترکمن یا پروانه بال شیشه ای، یا یک ماهی BLADEFIN BASSLET است، که معلوم نیست اینقدرها هم به کارِ جهان و زیبایی هایش بیاید

طبقه منفی یک

این اصلی ترین و ناقص ترین و در عین حال رساترین تعریف از اوست
این تعریف نشان می دهد که آقای م.ر.طالقانی مادرش است به اضافه پدرش و اندکی از مادر بزرگ و پدر بزرگ و … الخ

همکف

این آقا تا زمانی که این گونه باشد و میم نشده باشد، تمام بودنش عاریه‌ای است و فاقد اعتبار. در اندازه همان اسب یا پروانه یا ماهی که در طبیعت تکثیر می شوند ولو کم و نادر

طبقه اول

آقای م.ر.طالقانی زمانی “خود”ش خواهد شد که حرکت کند، گام بردارد و بیاموزد
درد داشته باشد اما هراسی به خود را ندهد است.
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را

طبقه دوم

برای شناخت وجود و هستی، به ناشناخته ترین عرصه ها برای تجربه کردن گام بنهد.

دود به لب لب این جوی تا لب دریا
دلی که خست در این راه‌ها ز خار سفر

طبقه سوم

و در نهایت احوال جهانش با سکوت و کلام و ماندن و رفتن و بود و نبودش متغیر باشد.
من از بود و نبود خود خموشم
اگر گویم که هستم خود پرستم
ولیکن این نوای ساده کیست
کسی در سینه می گوید که هستم

طبقه چهارم

که تا روزی چون خاقانی درباره میم بگوید
چون منی را مگو که مثل کم است
مثل من خود هنوز در عدم است .

پانویس خود نوشته در راهرو:

موضوع یادداشت درباره سفر از غریزه تا خود بود و
داستان “خوشا رفتن از خود، رسیدن به خویش” بماند برای بعد …به شرط حیات


خود شدن در آسانسور

نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *