آسانسور نبود فراموش می کردم که خودم را چند وقت است ندیده ام
ممنونم که نگفتند عادت ماهیانه ضعف زن است، نگفتند خدا زن را برای مرد آفرید و ممنونم که نگفتند مَردُوکانی خدا، زُنُکانند
آقای م.ر.طالقانی مادرش است به اضافه پدرش و اندکی از مادر بزرگ و پدر بزرگ و … الخ
کاش می شد سالروز میلاد هر انسانی یک همه پرسی برگزار کرد و از تمام آنجه که روزی با او مرتبط شده اند، پرسید:
آیا میلاد این آدم برای تو مبارک بوده است یا نه؟
این نشنیدۀ هر ایست این
این در موطنش نازیست این
آقای م.ر.طالقانی خیلی چیزها را نمیفهمید بخاطر همین، همیشه سوال داشت
از خود که رها شدم؛ دری از حقیقت به رویم گشوده شده است. انگار حالا وقت آن است که به جای خود و جاه و جا و نام و نان برای حقیقت گام بردارم
شده ام گوی چوگان قضا
مرد میدان رضا
ای فلک در این فضا
بی جهت چون من نزا
امروز بعد از سه دهه و خوردهای عمر در سالروز تولدم از خودم پرسیدم تو چه کسی هستی؟
سکوت را میشود سخن کرد و فهمید اما مکث، کلمه نمیشود و جنایت مکث آنجاست که انسان را معلق میکند، بلاتکلیف و عذاب آور
محدود بودن و حقیر بودن و راضی بودن و امیدوار بودن، مانع وسعت یافتن است
M R TALEGHANI’S WEBSITE
مجالیست برای سیاستخوانی و تاریخخوانی و نگاه فلسفی به آنچه هست و نیست و باید باشد.