برای او که فقط حرکت کرد
امروز بعد از سه دهه و خوردهای عمر در سالروز تولدم از خودم پرسیدم تو چه کسی هستی؟
امروز بعد از سه دهه و خوردهای عمر در سالروز تولدم از خودم پرسیدم تو چه کسی هستی؟
سکوت را میشود سخن کرد و فهمید اما مکث، کلمه نمیشود و جنایت مکث آنجاست که انسان را معلق میکند، بلاتکلیف و عذاب آور
محدود بودن و حقیر بودن و راضی بودن و امیدوار بودن، مانع وسعت یافتن است
وسط سالن بزرگ خانه یک نفر خوابیده که با چشمهایش کتاب رنج من را ورق میزند
اگر رنج یک پله برای رشد آدمی باشد خرافه، تخریب گذشته، انتقام و انزوا تکههای پازل سقوط انسان در فرایند رنج هستند که اینروزها مدام در ذهنم میآیند و میروند و سالها بعد مشخص خواهد شد که حاصل ضرب این احساسات دَرهَم، یک خشمگینِ کینه توز بی رحم است یا یک انسان مهرورز و صبور و مستحکم
دو نفر آمدند و زیر کتفهایم را گرفتند / مرا میبردند اما پاهایم روی هوا بر میگشت / مرا رساندند
به هر حال بی صاحب بودن شهر یعنی در کوچه پس کوچه اسفراین و روستاهای اطراف آن بوی تریاک و شیره بیاید و مصرف مواد مخدر به حدی بالا باشد که این کار ضد ارزش محسوب نشود
من سالها خیلی بی دلیل و مضحک و ناخواسته ریشه زدم روی خاکهایی که نه آنها را میشناختم و نه به آنها باور داشتم
غر نگار یک قالب ادبی خواهد شد. هر چه قدر آدمی اقتصادیتر شود
جاسب در مسیر قم _اصفهان و در حوالی دلیجان واقع شده، منطقه ای نیمه کوهستانی که شامل هفت روستای قشنگ با اسم های قشنگ تر است
نگاه کن به کجا رفت این شوریِ قلم؟ می خواستم از عادی سازی خودم بنویسم؛ ترشیِ مصایٔبِ بیست ساله گذاشتم.
کاش آن بالای حاکمیت یک عباس داشتیم که از یک جعبه چند گیتار بیرون می کشید و برای بتیم خانه ایران می نواخت و ما همه می رقصیدیم
M R TALEGHANI’S WEBSITE
مجالیست برای سیاستخوانی و تاریخخوانی و نگاه فلسفی به آنچه هست و نیست و باید باشد.